اخبارسیاستگزارش و تحلیل

از مونیخ تا تهران؛ ردپای موساد در ترورهای بی‌امضا

فیلم مونیخ به کارگردانی اسپیلبرگ نه فقط بازسازی یک واقعه تاریخی، بلکه یادآور عمق و برد اطلاعاتی سیستمی است که دهه‌هاست در سایه، اما بی‌وقفه، در حال ترسیم نقشه ترور‌های هدفمند است.

پایگاه خبری تحلیلی شجرنیوز: ترور‌های وحشیانه اسرائیل در ایران، که به شکلی دقیق و برنامه‌ریزی‌شده در قلب پایتخت و مراکز حساس نظامی انجام شد، بار دیگر توجه را به نفوذ اطلاعاتی اسرائیل معطوف کرده است. ترور‌هایی که نه صرفاً به‌عنوان عملیات نظامی، بلکه به‌مثابه نمایش قدرت اطلاعاتی موساد در نفوذ، شناسایی و حذف چهره‌های کلیدی محور مقاومت تحلیل می‌شوند.

این نوع از عملیات‌های پیچیده و فرامرزی، پیشینه‌ای طولانی در سیاست امنیتی اسرائیل دارد؛ پیشینه‌ای که فیلم «مونیخ» ساخته استیون اسپیلبرگ، یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین نمونه‌های آن را روایت می‌کند: عملیات مخفیانه «خشم خدا» در دهه ۷۰ میلادی. فیلمی که نه فقط بازسازی یک واقعه تاریخی، بلکه یادآور عمق و برد اطلاعاتی سیستمی است که دهه‌هاست در سایه، اما بی‌وقفه، در حال ترسیم نقشه ترور‌های هدفمند است.

مونیخ؛ نقطه عطف نزاع اسرائیل و فلسطین

نزاع اسرائیل و فلسطین را شاید بتوان پیچیده‌ترین و ریشه‌دارترین مناقشه خاورمیانه دانست؛ مناقشه‌ای که هویتی تاریخی یافته و نسل به نسل ادامه یافته است. این درگیری‌ها نقاط عطفی دارد که منازعه را به قبل و بعد از خود تقسیم می‌کند.. اسپیلبرگ در «مونیخ» سراغ این نقطه عطفی از این تاریخ پرزخم می‌رود: گروگان‌گیری المپیک ۱۹۷۲ و عملیات انتقامی «خشم خدا». نتیجه، تریلری است که همزمان به رگ‌های سیاست و اعماق روح انسان نفوذ می‌کند.

روایت واقعه

در المپیک ۱۹۷۲ مونیخ ورزشکاران اسرائیلی توسط گروه فلسطینی سپتامبر سیاه که خود را وابسته به گروه چپ گرای فتح می‌دانستند به گروگان گرفته شدند. طی این گروگان‌گیری هر یازده گروگان اسرائیلی، پنج نفر از هشت نفر گروه گروگان گیر و البته یک پلیس آلمان غربی کشته شدند. سه گروگان گیر باقی مانده دستگیر شدند، اما مدتی بعد طی ماجرای ربایش هواپیمای لوفت هانزا توسط گروه سپتامبر سیاه آزاد گشتند. اسرائیل در پاسخ به گروگانگیری، عملیاتی را کلید زد که هدف آن تنها انتقام گیری نبود؛ به رخ کشیدن توان و برتری اطلاعاتی موساد بود. اهداف این عملیات پنهانی از بین بردن تمام افرادی بود که به نحوی در طراحی ماجرای سپتامبر سیاه نقش داشتند. اسرائیل با کمک PLO و آژانس‌های اطلاعاتی اُروپا موفق به تهیه لیستی از این افراد شد. لیستی که البته سری باقی ماند و هیچ گاه منتشر نشد، اما مورخان اعتقاد دارند ۲۵ تا ۳۰ نفر از رهبران ارشد فلسطینی مرتبط با ماجرای گروگان گیری ورزشکاران در اُلمپیک مونیخ را شامل می‌شده است.

همه چیز درباره سازمان اطلاعاتی موساد؛ مخوف‌ترین سازمان اطلاعاتی

فیلم مونیخ با بازسازی گروگان‌گیری یازده ورزشکار اسرائیلی آغاز می‌شود؛ حادثه‌ای که جرقه عملیات سری موساد به رهبری آونر کافمن (اریک بانا) را زد. هدف: تعقیب و حذف طراحان «سپتامبر سیاه».

اسپیلبرگ به عنوان سرشناس‌ترین کارگردانان آمریکایی که اتفاقاً یهودی هم هست در اوایل دهه نود با ساخت فیلم فهرست شیندلر علاقه خود را به ساختن درامی تاریخی که قوم یهود را تطهیر می‌کرد، نشان داده بود. هرچند باید به این نکته اشاره کرد میان مونیخ و فهرست شیندلر علی رغم برخی شباهت‌های ظاهری (موضوع هر دو فیلم درباره یهودیان است) تفاوت‌های عمده‌ای وجود دارد. داستان فهرست شیندلر در جنگ جهانی دوم اتفاق می‌اُفتد و فیلم ملودرام احساسات گرایانه‌ای است که به ظلم نازی‌های آلمان به یهودیان می‌پردازد. در فهرست شیندلر جهت گیری‌ها از همان ابتدا مشخص بود. نازی‌های آلمانی بد‌هایی بودند که به آزار و اذیت یهودیان می‌پرداختند. اوج این خباثت را در شخصیت آمون گوث از افسران آلمانی و رئیس یکی از کمپ‌های نگهداری یهودیان مشاهده می‌کنیم که بدون دلیل خاصی و تنها از روی لذت یهودیان را به قتل می‌رساند.. جهان فیلم مونیخ، اما بسیار پیچیده‌تر و تیره و تار است. این جا خیر و شری وجود ندارد و ما صرفاً با دو گروه مختلف از انسان‌های زمینی مواجهیم.

عملیات دست خدا

گزارش‌های منتشرشده از آرشیو‌های سوئیس نشان می‌دهند، عملیات «خشم خدا» صرفاً محصول هوش میدانی اسرائیل نبود، بلکه از حمایت محرمانه‌ی ۱۸ سرویس اطلاعاتی غربی برخوردار بود. شبکه‌ ای که از سال ۱۹۷۱ برای تبادل رمزنگاری‌شده اطلاعات بین این کشور‌ها – از جمله ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، آلمان غربی، ایتالیا و سوئیس – شکل گرفت، اطلاعاتی حیاتی در اختیار موساد قرار داد: از آدرس خانه‌های امن و شماره پلاک خودرو‌ها گرفته تا تحلیل‌های رفتاری و داده‌های تاکتیکی درباره اعضای «سپتامبر سیاه» و سایر گروه‌های فلسطینی.

فیلم اسپیلبرگ به‌درستی حس سردرگمی را در دل تیم ترور به تصویر می‌کشد، اما در واقعیت، بسیاری از این قتل‌ها – از رم تا پاریس، از نیکوزیا تا آتن – بدون کمک دقیق اطلاعات غربی ممکن نبود.

خانه همه چیز است

در مهم‌ترین دیالوگ فیلم، مبارز فلسطینی رو به آونر می‌گوید: «خونه، همه‌چیزه…». همین جمله به ستون فقرات درام بدل می‌شود. «مونیخ» نه نبرد خیر و شر، که کشمکش دو ملتی است که هر یک خاک را معادل موجودیت خود می‌بیند. اسپیلبرگ با پرهیز از سیاه-سفیدنگری، فلسطینیان را انسان‌هایی باسواد، خوش منظر و مدرن تصویر می‌کند و در سوی دیگر، یهودیان را قومی ریشه‌کنده‌شده که سرانجام خانه‌ای یافته‌اند. در این دوگانه، «حق» مطلق وجود ندارد؛ تنها رؤیای بازگشت یا حفظ خانه است که خشونت را توجیه می‌کند.

در انتهای فیلم که اونر خسته و درهم شکسته و شکاک از فایده این همه کشت و کشتار نزد مادرش می‌رود مادرش به او می‌گوید که به کار پسرش افتخار می‌کند چرا که فارغ از هر موضوعی مهم این است که حالا و در عصر حاضر یهودیان برای خود خانه‌ای دارند که مایه آرامش آنها شده است.

جمع‌بندی

«مونیخ» فیلمی است که از ثانیه نخست چنگ می‌اندازد و پس از پایان، ذهن را با پرسش‌های بی‌پاسخ رها می‌کند. اسپیلبرگ نشان می‌دهد جنگ بر سر «خانه» نه صرفاً نزاعی سیاسی که ستیزی الهیاتی و هویتی است؛ جنگی که طبق گفته مامور فیلم، پایانی ندارد. چرا که هیچ کس حاضر نیست سرزمینی را که خانه خود می‌داند به راحتی در اختیاری دیگری قرار دهد.

ستیزی که پایانی برایش متصور نیست. اگر به دنبال اثری هستید که زوایای درهم‌تنیده مناقشه اسرائیل و فلسطین را بی‌جانبداری عریان و با نگاهی انسان‌محور به چالش بکشد، «مونیخ» انتخابی درخشان است.

با ما در شبكه های اجتماعی همراه باشيد: اينستاگرام شجرنيوز ، تلگرام شجرنيوز

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا

مسدود کننده تبلیغات خاموش کنید

برای استفاده راحت و روان تر از سایت و نمایش صحیح صفحات لطفا مسدود کننده تبلیغات سایت رو غیر فعال کنید.