دشمن را ول کنید؛ حسن عباسی را بچسبید!
اگر یک ماه قبل کسی مدعی میشد که قرار نیست خبرنگاران بخش فارسی بیبیسی و خبرنگاران ایراناینترنشنال راهی قطر شوند و از این جهت حاشیهای تیم ملی را تهدید نمیکند؛ احتمالا ادعایش را خوش خیالی و رویاپردازی میدانستیم. اما واقعیت این است که امروز این اتفاق محقق شده و امیدوار بودیم تیم ملی بدون حاشیه های سیاسی بتواند در قطر بدرخشد و بعد از این روزهای تلخ حال همه را خوب کند. اما وقتی همه درگیر حاشیه سازی رسانه های خارجی بودیم حواسمان نبود که چهره هایی در داخل کشور هستند که تخصص شان حاشیه سازی برای ورزش و خشمگین کردن جامعه ورزشی است.
پایگاه خبری تحلیلی شجرنیوز: همین تیرماه امسال بود که ویدئوهایی از حسن عباسی با تیترهای تند علیه فوتبالیست ها منتشر شد. مثلا «فوتبالیست ها اگر دین داشتند فوتبالیست نمیشدند» یا مثلا «فوتبالیست ها شهید نمی شوند و لمپن و بی خاصیت هستند.» همین حرفها کافی بود تا آتشی به جان ورزشکاران بیافتند و یکی یکی پاسخ این حرفها را بدهند.
حتی چهره های فوتبالی که همیشه به نجابت و اخلاقمداری شناخته میشدند کاسه صبرشان لبریز شد و پاسخهای تندی به این سخنران سیاسی دادند. در این بین حتی محمد انصاری که گرایشات مذهبی و سیاسی او زبانزد است یک نامه در نقد حسن عباسی منتشر کرد و در بخشی از آن نوشت: « نه شما و نه هیچکس دیگری حق ندارد در مورد قشر خاصی از مردم ، بصورت کلی و عمومی ، بدون در دست داشتن ادلّه محکمه پسند و منطقی، حکم کلی صادر کرده ، دیگران را پرخور معرفی کند ! آنان را غرغرو و ثروت اندوز بنامد! آنانرا فاقد لیاقت و در جبهه غیر مصلحین اجتماعی بپندارد ! و حتی بخود اجازه دهد که در مورد حریم خصوصی و خانوادگی افراد نیز نظریه پردازی کند!»
البته این آخرین تقابل حسن عباسی با جامعه ورزشی نبود و مهرماه امسال و در روزهایی که جامعه شاهد شروع اعترضات بود؛ بازهم او در اظهاراتی جدید به جان فوتبالیست ها افتاد و گفت: «سبک زندگی آنها (فوتبالیست ها) سبک زندگی آمریکایی است؛ لذت، شهوت و پول. چرا به فوتبالیستها ۱۵۰ برابر حقوق کف جامعه حقوق میدهید که هار شوند؟»
برای بررسی علل اعتراضات و بروز خشم و شکاف اجتماعی نیاز نیست همیشه به دنبال نظریه های سراسر سیاسی بگردیم. کافی است همین ماشین های تولید خشم را رصد کنیم تا ببینیم چطور می توانند با یک جمله و اظهارنظر نسنجیده بنزینی بر آتش و خشم اعتراضات باشند. حتی بسیاری از خود میپرسند چرا چهره ای نظیر حسن عباسی دارای مصونیت هستند و هرآنچه بخواهند میگویند و جماعتی را به صفات ناشایسته خطاب میکنند بدون آنکه نگران مواخذه و احضار باشند. اگر امروز اغتشاشات امنیت ملی را هدف گرفته و خون جوانان معترض و جوانان مدافع امنیت بر زمین ریخته میشود؛ مگر نه اینکه همین اظهارات هم به نوعی اقدام علیه امنیت ملی و تشدید خشونت هاست؟
اگر شاخص انقلاب را در لابلای سخنان رهبری دنبال کنیم و اگر حسن عباسی خود را چهرهای انقلابی قلمداد میکند؛ چه سنخیتی میان نظرات رهبری و حسن عباسی وجود دارد؟
تیرماه سال ۹۷ وقتی رهبری میخواهد برای دولت از شجاعت و ابتکار و تلاش مثال بیاورد از تیم ملی فوتبال میگوید ولی تیرماه امسال حسن عباسی تیم ملی را لمپن و بیخاصیت معرفی میکند! مهرماه امسال رهبری جامعه ورزشی را جامعه ای سالم با عناصر مومن و باشرف معرفی میکند ولی از نگاه حسن عباسی اینها افرادی هستند که دنبال شهوت و لذت میگردند. حتی همین امروز رهبر انقلاب «امیدسوزی» را شاخص «ایران ستیزی» معرفی میکند اما فردی همچون عباسی با ادعای انقلابیگری فوتبالیست های کشور را عوامل صهیونیستی و متولی فتنه می خواند! در روزهایی که چشم امید ملت به تیم ملی ایران است تا در قطر حال یک ملت را خوب کند؛ اکانت توییتری منتسب به حسن عباسی آتش به جان تیم ملی می زند و آرامش را از اردوی تیم ملی میگیرد. این رفتارها بیش از آنکه شاخصه انقلابی گری باشد در راستای همان ایران ستیزی است که خبرنگاران بی بی سی و ایران اینترنشنال دنبال میکنند.
وقتی چهرهای خارجی مانند کیروش تلاش میکند تیم ملی را از تمام حواشی دور نگهدارد و از تیم دو دسته اسکوچیچ یک تیم متحد بی حاشیه میسازد چرا چهرهای ایرانی بدون توجه به عواقب اظهاراتش تیم را تا مرز دو دستگی جلو میبرد؟ این روزها ثابت شد تدبیر سیاسی و ایراندوستی کیروش از برخی تحلیلگران و مدعیان سیاسی کشور بیشتر است.
این روزها ایرانستیزها از هر ضربه ای برای تخریب تیم ملی و به هم زدن تمرکز بازیکنان استفاده میکنند. یک روز مدعی میشوند این تیم ملی نیست و روز دیگر خنده بازیکنان را بهانه تخریب می کنند. حتی وقتی خودشان هم در قطر حضور ندارند با کمک خبرنگاران خارجی سعی میکنند نشست های خبری تیم ملی را با سوالات سیاسی به حاشیه ببرند. چون خوب میدانند درخشش تیم ملی یعنی شادی یک ملت. ملتی که این روزها زخمی دشمنی ها و ناآرامیهاست؛ بیش از همیشه دنبال بهانه ای می گردد تا دوباره یک ملت شود. حالا کسی که خود را مدعی انقلاب میداند چطور بدون کم و کاست در مسیر دشمنان گام برمیدارد؟