چاقوی شیطان زیر گلوی قربانیان تعرض
پرونده مردان شروری را که طعمههای خود را با تهدید چاقو ربوده و مورد آزار و اذیت قرار دادهاند بازخوانی کردهایم.
چاقوی شیطان زیر گلوی قربانیان تعرض
به گزارش شجرنیوز، چندی پیش ماموران پلیس شهر ری دو مرد را دستگیر کردهاند که قصد داشتند زنی جوان را در مقابل چشمان شوهرش بربایند و مورد آزار و اذیت قرار دهند.
این دو متهم اکنون در بازداشت هستند و تحقیقات از آنها در حالی ادامه دارد که پیش از این نیز شاهد طرح شکایاتی مشابه بودهایم و زنان و دخترانی جوان قربانی نیات شیطانی مردان آدمربا شدهاند.
در اکثر این پروندهها، مجرمان مردانی زورگیر و سارق هستند که گاه در مواجهه با طعمههای خود اهداف شیطانی را نیز پی میگیرند و سعی میکنند با تهدید چاقو و سلاحهای سرد دیگر به نیت خود برسند.
در پرونده اخیر آنطور که رکنا نوشته، مردی که از آدمربایان شکایت کرده گفته: همراه همسرم در خودرو خود در یک مکان خوش آبوهوا در اطراف شهرستان ری مشغول استراحت و تفریح بودیم که ناگهان دو مرد جوان به ما حمله کردند. آنها میخواستند از ما سرقت کنند و با کشیدن همسرم روی زمین قصد داشتند به او تجاوز کنند که من مقاومت خیلی زیادی کردم و به شدت با آنها درگیر شدم. در نهایت با سختی توانستیم از چنگال آنها فرار کنیم اما گردنبند همسرم را سرقت کردند.
ربودن دختر ۱۷ساله در پارک
پرونده ربودن دختری ۱۷ساله و تعرض به او یکی از پروندههایی است که در جریان است و تحقیقات قضایی درباره آن ادامه دارد. این دختر در شکایت خود گفته: روز حادثه بدون اجازه والدینم به پارک نزدیک خانهمان رفتم. در آنجا ناگهان پدرم را دیدم. هرچند او من را ندید اما من از ترس فرار کردم.
کمی آنطرفتر پسر جوانی را دیدم. به او گفتم جایی ندارم و میخواهم با یکی از دوستانم تماس بگیرم که دنبالم بیاید. او وقتی حرفهایم را شنید، گفت خودش موتورسیکلت دارد و من را به هر جایی که بخواهم میبرد و پولی هم نمیگیرد.
او ادامه داد: من هم به او اعتماد کردم و سوار موتورش شدم. فکر میکردم پسر جوان من را به دوستم میرساند اما در بین راه مسیرش را عوض کرد و همزمان با یکی از دوستانش تماس گرفت و او هم با یک ماشین پژو سراغمان آمد. آنها میخواستند به زور من را سوار ماشین کنند که من مقاومت کردم اما آنها به زور شوکر من را سوار ماشین کردند و با خود بردند. حدود ساعت هشت شب بود که آنها من را ربودند و چند ساعت بعد فهمیدم که من را به باغی در اطراف شهر خمین بردهاند.
آنها شب آنجا زندانیام کردند و حتی جوانی که راننده پژو بود من را مورد آزار و اذیت قرار داد و ظهر روز بعد دوباره من را به تهران برگرداندند و رهایم کردند.
بعد از طرح این شکایت متهمان شناسایی شدند و یکی از آنان در بازجوییها گفت: وقتی دختر نوجوان را دیدم و او گفت جایی برای رفتن ندارد، من هم وسوسه شدم و او را سوار موتورم کردم و در ادامه با همدستی دوستم او را به باغی در اطراف خمین بردیم اما باور کنید من هیچ آسیبی به او نرساندم و این دوستم بود که دختر نوجوان را آزار داد.
تعرض ۳ آدمربا به زن جوان
در پروندهای دیگر سه مرد شرور که دست به سرقت خودرو میزدند، خودرو تندر۹۰ را با دو سرنشین زن و مرد سوژه قرار دادند و به سمت آنها رفتند. سارقان ابتدا مرد جوان را که پشت فرمان خودرو بود با تهدید و ضرب و جرح پیاده کردند و سپس همسر او را ربودند. متهمان پس از ربودن زن جوان، او را در طول مسیر مورد آزار و اذیت قرار دادند و در نهایت این زن را به همراه خودرو در یکی از میادین اصلی شهر رها کردند.
متهم اصلی این پرونده دستگیر شده و تحقیقات قضایی درباره جرائم او و همدستانش همچنان ادامه دارد.
ربودن پسر نوجوان
پسری ۱۸ساله نیز که ربوده شده و مورد آزار قرار گرفته در شکایت خود گفته: شب حادثه برای رفتن به جشن تولد دوستم از خانه خارج شدم. در خیابان به انتظار خودرو بودم که پرایدی مقابل پایم توقف کرد.
به غیر از راننده، دو مرد جوان هم سوار خودرو بودند که ابتدا تصور کردم آنها مسافر هستند اما بعد از مدتی متوجه شدم همدستان راننده هستند. بعد از طی مسافتی، راننده تغییر مسیر داد، ناگهان یکی از همدستانش چاقویی روی پهلوی من قرار داد و سر مرا زیر صندلی کرده و به راه افتادند. نمیدانم چقدر طول کشید که در مقابل خانهای قدیمی خودرو پراید توقف کرد.
او ادادمه میدهد: آنها یک شبانهروز مرا در خانهشان گروگان گرفته و پس از اینکه مرا کتک زدند، مورد آزار و اذیت قرار دادند و فیلم سیاه تهیه کردند بعد هم مرا در خیابانی خلوت رها کردند. در مدتی که در آن خانه حبس بودم، شماره تلفن مرا گرفتند و بعد از رهایی، تهدیدها شروع شد.
آنها مرا تهدید میکردند که اگر به آنها پول و طلا ندهم، تصاویر و فیلمهای سیاهی را که از من گرفته بودند در فضای مجازی منتشر خواهند کرد. ترس از انتشار فیلمها و آبروریزی باعث شد طلاهای مادرم را که حدود ۵۰ میلیون تومان بود از خانه سرقت کنم و به آنها بدهم. اما در نهایت تصمیم گرفتم این راز سیاه را به خانوادهام بگویم و آنها مرا کمک کردند که شکایت کنم.
متهمان این پرونده نیز دستگیر شدهاند و رسیدگی به پرونده آنها همچنان ادامه دارد.