متغیر «خشم نسبت به حکومت» از نظر عددی وضعیت خطرناکی دارد
بررسی میدانی اعتراضات سال های اخیر در شهرستان های تهران
متغیر «خشم نسبت به حکومت» از نظر عددی وضعیت خطرناکی دارد
به گزارش شجرنیوز به نقل از روزنامه ستاره صبح، تخصص خبرگزاری «ایسپا» افکارسنجی است. این خبرگزاری در سالهای گذشته نظرسنجیهای زیادی انجام داده که با واقعیت انطباق داشته است، به طور مثال این مرکز پیش بینی کرده بود که میزان مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم و ریاست جمهوری سال گذشته زیر 50 درصد می شود که درست از کار درآمد.
نظرسنجی ابزار مهمی در دنیا است که کشورها برای دریافت نظر شهروندان از آن استفاده می کنند.پیشنهاد می شود در ارتباط با گشت ارشاد و دیگر موضوعات که این روزها باعث نارضایتی جوانان شده نظرسنجی توسط ایسپا و چند مرکز دیگر انجام تا معلوم شود زیر پوست جامعه چه می گذرد و نوجوانان و جوانان به دنبال چه چیزی هستند.در این ارتباط «مهدی رفیعی بهابادی» مدیرعامل مرکز افکارسنجی ایسپا که وابسته به جهاد دانشگاهی است در گفتوگو با خبرگزاری دولتی ایرنا نقطه نظرهایش را بی پرده بیان کرده که در ادامه می خوانید.
دلیل انباشت خشم، بیتوجهی به مطالبات شهروندان است
از بین ۲۴ متغیر بیش از همه متغیر «خشم نسبت به حکومت» متغییر پتانسیل اعتراض را تبیین میکند
متغیر «خشم نسبت به حکومت» از نظر عددی وضعیت خطرناکی دارد
مردم یکروزه خشمگین و عصبانی نمیشوند
اعتراضها فقط مسئله حجاب
و گشت ارشاد نیست
اگرچه شمار قابلتوجهی از مردم در شرایط کنونی عصبانی هستند، اما نیمی از مردم هم معتقدند اعتراضها نفعی ندارد. دلایلشان هم متعدد است؛ یکی اینکه به اعتراضها توجهی نمیشود. به نظرم همین یک عامل دلیل روشنی بر این است که هر بار اعتراضها خشنتر میشود. اعتراضهای شهریور ۱۴۰۱ فقط قضیه آزادی اجتماعی و فرهنگی نیست. اعتراضها فقط مسئله حجاب و گشت ارشاد نیست. وی معتقد است هر اعتراضی یک کاتالیزور دارد. بهطور مثال در آبان ۱۳۹۸ کاتالیزور، مسئله بنزین بود. در ۱۴۰۱، بحث کشته شدن مهسا امینی و مسئله گشت ارشاد است اما اینها فقط علت قریب هستند و باید دنبال علل اصلی بود. در ادامه نظرات وی را میخوانید.
اعتراض طبقه متوسط
در طول چند دهه گذشته در ایران شاهد اعتراضهای به نسبت گستردهای بودیم که برخی محققان آن را به اعتراضهای طبقه متوسط یا طبقه پایین تعبیر کردهاند. بهعنوانمثال اعتراضهای سال ۷۸ و ۸۸ را مبتنی بر خواستههای سیاسی و مربوط به طبقه متوسط میدانند و اعتراضهای ۹۶ و ۹۸ را اقتصادی و مربوط به طبقه پایین. بهاحتمالزیاد کسانی که اصرار دارند چنین تقسیمبندیهایی انجام دهند، این اعتراضها را هم اعتراضهای طبقه متوسط میدانند، در صورتی که شواهدی خلاف این ادعاها وجود دارد. اگر بتوان اعتراضهای ۷۸ و ۸۸ را سیاسی دانست، اعتراضهای ۹۶ و ۹۸ فقط اقتصادی و مخصوص طبقه پایین نبود.
انگیزهها
بررسی اجمالی شهرهای درگیر در اعتراضهای ۹۶ و به ویژه ۹۸ نشان میدهد بسیاری استانها و شهرها بودند که از نظر وضعیت اقتصادی و رفاهی در رتبههای پایین کشور قرار داشتند و اعتراضی را تجربه نکردند و عکس این مورد هم زیاد وجود داشت. به لحاظ زمانی نیز ما در برهههای مختلف شاهد تورم سنگین بودهایم اما اعتراضی مشاهده نکردیم. این بدان معنا نیست که متغیر اقتصاد مهم نیست، بلکه به این معنی است که وضعیت رفاهی و معیشتی ممکن است شرط لازم برای وقوع اعتراضها باشد، اما هرگز شرط کافی نیست. اکنون هم همه ماجرا فقط قضیه آزادی اجتماعی و فرهنگی نیست.
خشم و عصبانیت
در یک بررسی پیمایشی که در ۶ شهرستان جنوب تهران در تیرماه ۱۴۰۱ انجام دادیم، ۲۴ متغیر مؤثر بر پتانسیل اعتراض را بررسی کردیم. ۶ شهرستان موردبررسی در این تحقیق شامل ۴ شهرستانی بود که در سال ۹۸ اعتراضهای سنگینی را تجربه کرده بودند، یعنی شهر قدس، شهریار، بهارستان و اسلامشهر و دو شهرستانی که در این سال اعتراضی تجربه نکرده بودند، یعنی ری و پاکدشت. از بین ۲۴ متغیر موردبررسی بیش از همه متغیر «خشم نسبت به حکومت» متغیر پتانسیل اعتراض را تبیین میکند. ی
عنی این متغیر از همه عوامل روی پتانسیل اعتراض تأثیرگذارتر است؛ این متغیری که اکنون از نظر عددی وضعیت خطرناکی دارد. مردم یکروزه خشمگین و عصبانی نمیشوند. در طول کمتر از ۵ سال گذشته جدا از اعتراضهای صنفی متعدد، سه اعتراض گسترده و فراگیر در کشور داشتیم. هر بار که اعتراض گسترده میشود، بالأخره بعد از چند روز یا نهایت چند هفته فروکش میکند اما این فروکش کردن ظاهری است و بهطور عمده به دلیل بیتوجهی به مطالبات، این خشم انباشته میشود و دلیل اینکه هر دفعه خشونت نسبت به دفعه پیش بیشتر میشود، همین است.
خشم فروخورده
بهابادی میگوید: طبق نتایج پیمایش اگرچه اکثریت قابلتوجه مردم در شرایط کنونی عصبانی هستند اما نیمی از مردم نیز معتقدند اعتراضها نفعی ندارد. دلایلشان هم متعدد است. یکی اینکه به اعتراضها توجهی نمیشود. به نظرم همین یک عامل، دلیل روشنی بر این است که هر بار اعتراضها خشنتر میشود؛ یعنی عصبانیتی که التیام پیدا نمیکند و تبدیل به خشم فروخورده میشود. برخلاف نظر کسانی که معتقدند اگر جایی برای اعتراض امن وجود داشته باشد، اعتراض از اغتشاش جدا میشود؛ بنده هرچند در این کار ضرری نمیبینم اما علاج اصلی این درد را هم این مورد نمیدانم.
انسداد رویههای اصلاح
اگر هم جایی برای اعتراض درست شود و مردم هرچند وقت یکبار جمع شوند و اعتراضی کنند و فایدهای نبیند، مسئله تفاوتی نخواهند کرد. اگر راهی برای تأثیرگذاری واقعی بر رفتار حکومت (و نهفقط نمایش اعتراض) از طریق رویههای مشروع وجود داشته باشد، کار به اعتراض خیابانی نمیکشد. اگر الآن اعتراض خیابانی وجود دارد، دلیلش این است که این رویهها یا مسدود است یا مردم فکر میکنند مسدود است.
گستره نارضایتیها
نکته مهمی که باید به آن توجه شود اینکه، گستره نارضایتی و خشم را نباید محدود به همین تعدادی دانست که در تجمعهای اعتراضی شرکت میکنند. اینها درصد اندک از کل کسانی هستند که عصبانیاند. بسیاری اعتراض را به دلایل متعددی اثربخش نمیدانند که در آن شرکت نمیکنند یا متغیر مهم دیگر که در پیمایش نیز جزو متغیرهای مهم تأثیرگذار بر پتانسیل اعتراض است، «ترس از هزینههای شرکت در اعتراض» است. این متغیرها اکنون عمل میکنند اما قابل پیشبینی نیستند و ممکن است روزی عمل نکند و باعث اعتراضهای بسیار گستردهتر شود.
حضور زنان
طیف سنی شرکتکننده در تجمعها را مانند دیگر اعتراضها، افراد با سن پایین تشکیل میدهند. اگرچه داده متقنی وجود ندارد، با این حال مشاهدهها نشان میدهد میانگین سنی شرکتکنندگان در سالهای اخیر و به ویژه این اعتراضها، بسیار پایین آمده است؛ یعنی جوانان زیر ۲۰ سال یا حتی نوجوانان. باید توجه کرد بیشتر پیمایشها نشان دادهاند نسل متولدان دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد که در پیمایشها موردبررسی قرار میگیرند، متفاوت از نسلهای دیگر میاندیشند و بدیهی است حاکمیت نمیتواند آن مواجههای را که بهطور مثال با متولدان دهه ۵۰ و ۶۰ داشته با این نسل هم داشته باشد.
یافتههای پیمایشهای چند سال اخیر نشان میدهد که پتانسیل اعتراض در زنان نزدیک به مردان شده است. به لحاظ طبقاتی نیز، این اعتراضها را فقط طبقه متوسطی نمیدانم. همانگونه که در آبان ۹۸ همطبقه پایین و متوسط همزمان حضور داشتند، در این اعتراضها هم همینگونه است؛ چون نه اعتراض آبان ۹۸ فقط اقتصادی بود و نه اعتراض کنونی فقط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی است.
مطالبه طبقه پایین فراتر از اقتصاد
از طرف دیگر طبقه پایین مانند گذشته مطالبه فقط اقتصادی ندارد زیرا بر اثر گسترش تحصیلات و آگاهیهای سیاسی اجتماعی که پیداکرده مطالباتی از جنس طبقه متوسط یافته و از طرف دیگر طبقه متوسط نیز فقط مطالبه سیاسی اجتماعی ندارد و بر اثر فشار معیشتی که در طول دو دهه گذشته به مردم واردشده است، طبقه متوسط هم فقیرتر شده و مطالبات اقتصادی دارد. به عبارت دیگر طبقه پایین و متوسط به هم نزدیک شدهاند.
راهکار
مسئولان اثربخشی قوانین وضعشده را بررسی کنند. اگر یک قانون به هدفش نرسید وحی منزل نیست، میتواند تغییر کند. اگر هدف نظام تربیت انسانهای دیندار است، جدا از اینکه به لحاظ منطقی چنین سیاستی درست است یا نه، باید بررسی کند آیا سیاستهای جاری باعث دیندارتر شدن مردم شده است یا نه؟ مردم ایران طبق نتایج پیمایشها در بعضی از شاخصهای دینداری مانند پیش از انقلاب وضعیت بسیار مناسبی دارند اما در برخی شاخصهای دینداری به ویژه در بعد دینداری پیامدی یا آنچه در اسلام، رعایت شرعیات و ترک محرمات خوانده میشود، وضعیت کنونی بسیار متفاوت از قرائت رسمی است.
در مورد اخیر باید بررسی کرد در طول دو دهه گذشته آیا سیاستهایی که در مورد حجاب اجراشده، توانسته الگوی موردنظر حکومت برای حجاب را ایجاد کند. اگر نتوانسته، بدیهی است که باید در شیوه اجرای سیاستها تجدیدنظر شود. تجدیدنظر در سیاستهایی که هدف خود را محقق نکردهاند، نهتنها عقبنشینی نیست؛ بلکه سبب توسعه کشور میشود.